“آمریکا نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست گروه های تروریستی قرار داد” خبر، خنده دار بود و فضاحت بار. آمریکا برای نخستین بار نام نهاد نظامی یک کشور را در میان گروه های تروریستی قرار داد. اقدامی که سیاستمداران مکار آمریکایی، حتی در اوج اختلافات و درگیری با ارتش شوروی، از انجام آن […]

“آمریکا نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست گروه های تروریستی قرار داد”

خبر، خنده دار بود و فضاحت بار. آمریکا برای نخستین بار نام نهاد نظامی یک کشور را در میان گروه های تروریستی قرار داد. اقدامی که سیاستمداران مکار آمریکایی، حتی در اوج اختلافات و درگیری با ارتش شوروی، از انجام آن امتناع کرده بودند. “هشتم آوریل۲۰۱۹” در تاریخ به عنوان روزی که حامی اصلی تروریسم در جهان، تنها نیروی مبارز با تروریست را در میان گروه های تروریستی قرار داد، شناخته خواهد شد.

پس از اعلام این خبر، مایک پمپئو وزیرامورخارجه آمریکا به صراحت اعلام کرد:« از نظر ایالات متحده، بین قاسم سلیمانی(فرمانده نیروی قدس سپاه) و ابوبکر البغدادی(رهبر داعش) تفاوتی نیست».

این سخن یعنی تمام تلاش های قاسم سلیمانی برای زدودن تیرگی جنایات داعش از خاورمیانه از دید آمریکا، اقدامات تروریستی بوده است!

همچنین، برایان هوک، نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران معتقد است در عراق، ۶۰۳تن به دست نیروهای سپاه پاسداران کشته شده اند. بیایید ادعای هوک را پذیرفته و فرض را بر این بگذاریم که این تعدادی از انسان ها در عراق به دست نیروهای سپاه پاسداران کشته شده اند. براساس تحقیقاتی که در مجله پزشکی برجسته «لنست» منتشر شده بود، تخمین زده شد که ۶۰۰ هزار عراقی در نتیجه حمله آمریکا تا تاریخ ژوئیه۲۰۰۶(!) در عراق کشته شدند. از آن زمان به بعد نیز شمار زیادی از مردم عراق در نتیجه جنگ آمریکا در عراق کشته شدند.

 

وحدت داخلی؛ هدیه بهاری ترامپ به ایران

اگر نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی بیاندازیم، مهمترین عامل وحدت ایرانیان در مقابل دشمنان، خود آن ها بوده اند. از دل کاخ سفید، بیانیه ها و تصمیماتی خارج شده است که نه تنها با دم شیر، بلکه با لشگر شیرها بازی کرده است. لشگری که با تمام اختلاف نظرهای سیاسی و عقیدتی در راستای احقاق حق ملت، گرد هم جمع می شوند. حتی کسانی که مدت ها با کلیدواژه های متعدد مانند “دولت تفنگدار” در صدد ایجاد برخی محدودیت ها برای آن بودند، پای کار آمدند و سبزپوش شدند. مجلسی که از بطن گروه های مختلف سیاسی آمده بود، لباس سپاه را بر تن کرد و شبکه های سیما، مملو شد از مجریانی که برای حمایت از سربازان پای کار و بی ادعای سپاه، جامه بی سپر آن را بر تن می کردند. احزاب چپ و راست با هر گرایشی بیانیه دادند و به این اقدام آمریکا اعتراض کردند. ارتش جمهوری اسلامی ایران، در بیانیه ای اعلام کرد که دست در دست سپاه دارد و با هم از مردم و ارزش های نظام دفاع می کنند.

شورای عالی امنیت ملی دهم فروردین ماه۹۸ در اقدامی متقابل، فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام و تمام نیروهای وابسته به آن را در زمره گروه های تروریستی قرار داد تا جدال جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا وارد فاز تازه ای شود.

 

ایالات متحده در پرتگاه انزوا

اکنون که این خطوط را می نگارم، به غیر از عربستان سعودی و بحرین، که از آن ها با عنوان ملیجک های آمریکا در منطقه یاد می شود، هیچ کشوری از این اقدام آمریکا حمایت نکرده است. البته رژیم صهیونیستی نیز با شادی زائدالوصفی خود را همچون همیشه در آغوش آمریکا انداخت. کشورهای اروپایی اما راه مخالفت با اقدام آمریکا را پیش گرفتند. هم پیمان و هم داستان های ایالات متحده که تقریبا یک پای تمام جنگ های آمریکا در خاورمیانه بودند، پای خود را از تروریست خواندن سپاه و گربه رقصانی جدید آن ها علیه جمهوری اسلامی ایران پس کشیدند. اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در واکنش به این اقدام آمریکا، آن را با توجه به نزدیک بودن به انتخابات اسرائیل، سازمان یافته و هدف دار دانست.

همچنین رئیس کمیسیون امور بین الملل دومای روسیه در واکنش به تروریست خواندن سپاه توسط آمریکا گفت: امروز با اینگونه تصمیم های آمریکا، همانند تحریم ها علیه ایران و روسیه و خروج واشنگتن از برجام، با مخالفت شدید برخورد می کنیم.

وزارت خارجه انگلیس نیز که به خواهر خواندگی آمریکا در تصمیم های این چنینی مشهور است، درخواست واشنگتن برای همراهی با این کشور و قراردادن اسم سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی را نپذیرفت.

کشور ژاپن که یکی از مهمترین پایگاه های هوایی ایالات متحده را در شهر اوکیناوا خود جای داده است، به صراحت عنوان م کند که دنباله رو سیاست های آمریکا علیه ایران نیست و از این اقدام آمریکا(قراردادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی تبعیت نمی کند).

اینگونه است که آمریکا در انزوای تشنگی می میرد و هم پیمانانش جرعه ای آب تعارفش نمی کنند که هیچ، به نوعی از اقدامات بچگانه دولتمردان آن کشور، برائت می جویند.

چین در واکنش به اقدام آمریکا علیه سپاه، خواستار پرهیز کشورها به ویژه قدرت های بزرگ از “قلدری” و احترام گذاشتن به قوانین بین المللی شد.

 

تروریست کیست؟

در جهان امروز، تروریسم یکی از عوامل اصلی تهدید جامعه به‌شمار می‌رود و طبق قوانین ضد تروریسم در بیشتر کشورهای جهان توسط سیستم قضایی، بزه به حساب می‌آید. به زبان ساده، امروزه تررویست کسی است که اقدام به ایجاد رعب و وحشت افکنی در بین مردمان یک کشور و یا منطقه نماید.

به موارد زیر توجه کنید:

۱_ در ۲۹ دسامبر ۱۸۹۰ گردان هفتم سواره‌نظام یک کشور در محلی به نام “زانوی زخمی” در داکوتای جنوبی، ۴۰۰ تن از مردان، زنان و کودکان سرخ‌پوست را قتل عام کرد.

۲_ در ۱۶ مارس ۱۹۶۸، ۳۴۷ تا ۵۰۴ شهروند غیرنظامی جمهوری ویتنام جنوبی توسط سربازان ارتش یک کشور به قتل رسیدند. اکثر قربانیان، غیرنظامیان زن و کودک بودند. قبل از قتل، برخی از قربانیان مورد تجاوز، شکنجه و قطع اعضا نیز قرار گرفته بودند. برخی از اجساد نیز در جریان کشتار توسط سربازان قطعه‌قطعه شده بود.

۳_ کشتار غیرنظامیان کره جنوبی در طول جنگ کره که طی آن ۳۰۰ شهروند توسط نیروهای ارتش یک کشور و بین ۲۶ تا ۲۹ ژوئیه ۱۹۵۰ در روستای “نو گون ری” کشته شدند.

۴_ سرلشکر نیروی زمینی ارتش یکی از کشورها طی گزارشی اعلام کرد که رئیس جمهور آن کشور، شکنجه را به صورت سیستماتیک در کشوری که بر آن سلطه دارد مجاز اعلام کرده‌ و بدین ترتیب مرتکب جنایت جنگی شده‌ است.

۵_ کشتار حدیثه که طی آن ۲۴ غیرنظامی عراقی شامل کودک، زن و مرد توسط گروهی از تفنگداران یکی از کشورها، در شهر حدیثه در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۵ انجام شد.

۶_ قتل عام یک خانواده عراقی و تجاوز دست جمعی به دختر ۱۴ ساله آن خانواده توسط نیروهای ارتش یکی از کشورها با نام کشتار “محمودیه” شناخته می شود، در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۰۶ در در خانه‌ای در روستای یوسفیه در غرب شهر محمودیه که در جنوب شهر بغداد واقع است، اطلاق می‌شود. در این واقعه دختر چهارده ساله‌ای به نام “عبیر الجنابی” توسط ۵ نیروی ارتش یک کشور مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و سپس به قتل رسید. همچنین مادر ۳۴ ساله، پدر ۴۵ ساله و خواهر ۶ ساله وی نیز قبل از انجام تجاوز به عبیر توسط نظامیان آن کشور به قتل رسیدند.

۷_ در سال ۲۰۰۴، مجموعه‌ای از تصاویر شکنجه زندانبانان زندان ابوغریب بغداد، بر روی اینترنت قرار گرفت و به سرعت پخش شد. انتشار این تصاویر به شدت به وجهه سیاسی و حقوق بشری ایالات متحده آمریکا در جهان لطمه وارد کرد. در ابتدا کشوری که ارتش آن مرتکب چنین جنایاتی شده بود، از قبول این مطلب سر باز زد اما در نهایت، با فشار نهادهای حقوق بشری و گروه های حامی آزادی، ناچار شد موضوع را بپذیرد و دست اندرکاران رده پایین آن را سپر بلا کرده و مجازات کند؛ در دادگاه‌های نظامی آن کشور، یازده نفر از زندانبانان و مسئولین زندان که متهم به اعمال شکنجه، آزار زندانیان یا قصور در گزارش تخلفات به مسئولین ارشد ارتش بودند به سه تا ده سال زندان محکوم شدند. ژنرالِ مسئول زندان نیز به درجه سرهنگی تنزل مقام یافت.

ژنرال آنتونیو تاگوبا مسئول تحقیق در پرونده زندان ابوغریب در یکی از گزارش‌هایش می‌نویسد:« طی ماه‌های اکتبر تا دسامبر سال ۲۰۰۴ ارتش آمریکا شکنجه‌های جنون‌آمیز و وحشیانه و هولناکی مرتکب شد؛ و یکی از مقامات آمریکایی در تحلیل این شکنجه‌ها و کسانی که دست به آنها زده بودند، گفت که بی‌شک این بربرها و متوحش‌ها(خطاب به نظامیان آمریکایی) زندانیان عراقی را حیواناتی می‌پنداشته اند که شایستگی برخورد انسانی را ندارند.

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست، ترجمه رسمی انگلیسی سوگندنامه‌های ۱۳زندانی عراقی را منتشر کرد. برخی از اسامی موجود در این اسناد به دلیل اینکه قربانیان آن ها در معرض خشونت جنسی قرار گرفته‌ بودند، پاک شده‌اند. این شهادت‌ها از ضرب و شتم، رفتارهای تحقیرکننده و خشونت جنسی علیه زندانیان پرده برداشت. روزنامۀ “ساندِی تلگراف” از وجود تصاویری خبر داد که انجام تجاوزهای جنسی در زندان ابوغریب عراق را به اثبات می‌رساند.

بسیاری از قربانیان از فاصله نزدیک مورد اصابت گلوله واقع شده بودند و همۀ آن‌ها شهروندان عادی به شمار می‌رفتند. ادعا شده که این کشتار در انتقام کشته شدن یکی از اعضا گروه تفنگداران دریایی، کرپل میگل تارازاس، که در بمب گذاری کنار جاده‌ای در همان نزدیکی محل سکونت قربانیان عراقی‌ها منفجر شد، انجام شده‌است. بسیاری این کشتار را با حادثه کشتار می لای در ویتنام جنوبی همسان می‌دانند.

این ها فقط گوشه ای جنایات تروریستی یک کشور است که هزاران کیلومتر دور از کشور و حتی قاره خود، در حال کشت و کشتار است.

تا سال ۲۰۰۵ ایالات متحده آمریکا بیش از ۷۰۰ پایگاه در ۳۶ کشورجهان داشته ‌است که عمده آنان در کشورهای دور از ایالات متحده بوده است.

تروریسم دولتی می تواند در هرجای دنیا وجود داشته باشد؛ می تواند با نام آبادانی و آموزش و قص علی هذا…، خود را به بنیان های حکومتی و علمی کشور مورد نظر نزدیک کرده و آن را نابود کند.

قضاوت را به تاریخ بسپاریم؛ قضاوت اینکه کدام کشورها در زمینه پرورش “تروریست” و کدام کشورها در زمینۀ گسترش “ترور، ایست!” فعالیت داشته اند.