گزارش خبری تحلیلی خبرگزاری ایلتنا پیرامون فعالیت برخی از گروه های جهادی که در جریان بلایای ظبیعی چند سال اخیر اثر گذار بوده اند.

 

“به صحرا شدم، عشق باریده بود؛ و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گلزار فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد…”

و پای گروه های جهادی این چنین در عشق فرو می شد، لباسشان به عشق آغشته می شد و دست هایشان در راه عشق پای به عرصه ظهور گذاشته بود. درست هنگامی که بعضی از موظفان خدمت در ینگه دنیا بودند، شهرها یک به یک در حال دریا شدن بود. باران، روی ناخوش خود را به مردمی نشان داده بود که سال ها از خشسالی باغ ها و مزارع خود به سطوح آمده بودند. به لطف فضای مجازی، همه چیز به زودی اطلاع رسانی شد. زودتر از پیامک های سازمان مدیریت بحران و زودتر از هشدارهای صداوسیما. سازمان مدیریت(بخوانید مولد!) بحران، هر لحظه در غافلگیری سیل فرو می رفت و کارها به کندی انجام می شد. آگهی های بزرگی با عنوان “گمشده” در کوچه و خیابان های کشور نصب می شد:« چند روزی است که از استاندار گلستان اطلاعی در دست نیست؛ از یابنده تقاضا می شود وی را به اولین صندوق پست انداخته و یا به ساختمان اصلی وزارت کشور به آدرس ذیل تحویل نماید!»

آقای استاندار اما در حال خدمت رسانی به مردمان کشور دوست و همسایه کانادا بود و معتقد به اینکه: ولش کنید! آب به دریا می ریزد!

اما این فقط آغاز کار بود؛ آغاز یک امتحان بزرگ، نه برای سیل زدگان، بلکه برای کسانی که در این میان فرصت را مغتنم شمرده و آستین ها را برای آسمانی شدن وجودشان بالا زدند. البته در این میان باید از شبکه های اجتماعی تشکر کرد که این حجم از بی کفایتی عده ای و فداکاری عده ای دیگر را به رخ کشیدند. گروه های جهادی از هر شهر و روستا، با آنکه خود را نیز در معرض سیل می دیدند اعزام شدند. حتی از روستاهای زلزله زه سرپل ذهاب  افرادی عازم مناطق سیل زده شدند که خود هنوز در کانکس و چادر زندگی می کردند. بیش از ۱۲۰۰نفر در قالب ۴۰گروه جهادی پا به منطق سیل زده استان گلستان نهادند. در پارت اول ۲۵منزل مسکونی و ۵خانه دام، توسط این گروه ها آوار برداری شد. جلوگیری از واردآمدن خسارت به ۱۷۰۰منزل مسکونی و ۲۰۰خانۀ دام با نصب پلاستیک به کنار.

 

اول بیل بزن، بعد حرف بزن

بیش از دو سوم استان های کشور درگیر سیل بودند. با آنکه فضای مجازی با بحران شایعه-واقعیت رو به رو بود، اما توانست در جهت اطلاع رسانی و بیدار کردن وجدان های مردمی کمک به سزایی انجام دهد. در کنار عکس های مختلف، تصاویر روحانیونی منتشر شد که در قالب گروه های مختلف جهادی در مناطق سیل زده حضور داشتند و پا به پای بقیه افراد گل و لای را از خیابان ها و خانه های مردم پاک کردند. البته عده ای مانند همیشه ساز مخالفت را کوک کردند و این حرکت روحانیون را ریا دانستند. چرا؟ چون موقع کار روی سر عمامه داشتند. اگر عمامه به سر نبودند چه می شد؟ روحانیون از مردم عادی تشخیص داده نمی شدند. بعدها، همین عده می گفتند در جریان سیل، نه خبری از روحانیون بود، نه آن هایی که دم از انقلاب و اسلام می زنند. البته برخی سلبریتی ها نیز با این عده هم دست و هم داستان اند. عده ای که فقط به اندازه توییت و ریتوییت برخی اخبار به خود زحمت می دهند و خود برای حمایت عملی سیل زدگان، قدم از قدم بر نمی دارند. بله، خوب سیل مانند زلزله نیست و بیاید و برود؛ نمی شود از آن بهره برداری عوام فریبانه کرد و عکس گرفت. می آید، می ماند، جا خوش می کند و باید آن را به سختی از خانه ها بیرون راند، و از آن به بعد، سختی کار آغاز می شود. باید اول بیل بزنی و بعد حرف بزنی!

گروه های جهادی بدون صحبت، در سخت ترین شرایط، با دلی پر از غصه کار کردند اما امیدوار و با نشاط، کار کردند و دم نزدند. به گزارش سردار غیب پرور، رییس سازمان بسیج، “همه نیروهای بسیج در لرستان و گردان های عملیاتی و گروه های جهادی و امدادی  چند روز قبل از سیل در حالت آماده باش بوده و همزمان با وقوع آن، بی وقفه در حال کمک رسانی به سیل زدگان بودند”. در این میان بودند کسانی که با اعضای خانواده خود که توان امداد رسانی و آماده سازی شهر و روستا را برای ورود سیل زدگان داشتند به دل شهرهای سیل زده رفتند.

 

به نقل از اعضای یکی از گروه های جهادی که پس از سیل هولناک لرستان، برای امدادرسانی به شهر معمولان این استان اعزام شدند، مهمترین مشکل نیروهای هلال احمر و سازمان های امدادی و کمک رسانی دولتی و سازماندهی شده این بود که اقلام را در بدو ورود و در خیابان ها میان افرادی توزیع می کردند که به خیال آن ها سیل زده بودند؛ در حالی که مردم سیل زده که به خانه هایشان بازگشته و در حال دست و پنجه نرم کردن با گل و لای خانه هایشان بودند. یعنی علنا بیشتر کمک هایی که توسط برخی از نهادها(در خیابان ها و معابر عمومی اصلی) پخش می شد، به دست سیل زدگان واقعی نمی رسید، در حالی که گروه های جهادی، در قالب چند زیرگروه، کمک های مردمی را به درب خانه های مردم در معابر و کوچه های فرعی می رساندند تا مستقیما به دست سیل زدگان برسد.

در استان لرستان،  بیش از ۱۶۰۰نفر در قالب ۱۵۰گروه جهادی فعالیت داشتند که ماحصل آن (به جز توزیع ارزاق و موادغذایی) لایروبی ۵۹۰منزل و مشاعات آن(شامل کوچه ها و خیابان های اطراف) بود. البته این گروه ها تا ماه ها بعد از سیل و یا بلایای طبیعی در محل حضور دارند.

 

 

مشتاقان مدافع حرم به خوزستان بیایند

این پیام حاج قاسم سلیمانی بود پس از بازدید از مناطق سیل زده استان خوزستان؛ یعنی کار گروه های جهادی چنان اهمیتی در آینده کشور دارد که می توان آن را با دفاع از حرم برابر دانست. یعنی حضور گروه های جهادی به قدری موثر بوده که برای حضور بیشتر آن ها چنین نکاتی اعلام می شود.

 

امام رضایی ها؛ بچه های انقلاب اسلامی

با وقوع سیل مهیب در استان گلستان، آن هم در تعطیلات نوروز که کشور در آرامش کاری به سر می برد و افراد گروه های مختلف پراکنده بودند، “امام رضایی ها” جزو اولین گروه ها بود که خود را به روستای میرزاعلی از توابع آق قلا رساند و در حالی که هنوز خانه های مردم و معابر عمومی در محاصره آب بود، که  امداد رسانی را آغاز کرد. البته این نخستین بار نیست که این گروه به یاری آسیب دیدگان بلایای طبیعی می شتابند؛ در سال های گذشته، تجربه های موفق این گروه در زلزله کوه بنان و کرمانشاه، نمود عینی داشت که از دید رسانه ملی نیز دور نماند. حاج حسین یکتا دربارۀ فعالیت های گروه جهادی-مردمی امام رضایی ها می گوید:« ما بر اساس ضرورت اینجا هستیم. زمانی بود که ما باید در سرپل ذهاب و کوه بنان مستقر می شدیم و یک زمانی هم در مجموعه های فرهنگی کار فرهنگی می کردیم. ما بچه های انقلاب اسلامی هستیم که هر کجا احساس  شود می توانیم کاری کنیم؛ با کمک خیرین و گروه های مردمی ، به نمایندگی از آن ها به آنجا[محل آسیب دیده] می رویم. موضوع اصلی و بحث مهم ما در اینجا بدون هیچ خط و خط کشی های مرسوم، کمک کردن به مردم در مواقع بحران و مشکل مثل زلزله است . به هر حال ما بچه های جنگ هستیم و روزی ضروت داشت از انقلاب اسلامی و خاک ایران زمین مثل همه مردم ما که جدا از آنها نبودیم، دفاع کنیم».

تمام اعضای این گروه از بطن مردم برخاسته اند به همین سبب جمع آوری آنان به این سرعت و آن هم در ایام عید کار آسانی نیست. البته گروه امام رضایی ها، یک تشکل ثبت شده است که در چارچوب قانون(اما جهادی!) عمل می کند:« ما یک گروه مردمی هستیم و اصلِ کمکی که از طرف این گروه صورت می گیرد، با حضور خیرین و مردم عادی است که در واقع یاری رسان اصلی این گروه هستند. در آق قلا، سرپل ذهاب و کوه بنان هم تجربۀ مشترک و خیلی خوبی با هلال احمر داشتیم و با هم به یک همکاری مشترک رسیدیم. ما به نمایندگی از کل مردم ایران اینجا هستیم.

 

قرارگاه جهادی امام رضا(ع)؛ همیشه پیشتاز

نام امام رضا(ع)، باز هم در صدر یکی از گروه های جهادی قرار گرفت؛ این بار اما، بر صدر یک قرارگاه جهادی بزرگ با بیش از ۳۷۰۰ داوطلب در سراسر کشور که مسئولیت هدایت و پشتیبانی تعداد بسیاری از گروه های جهادی را بر عهده دارد. قرارگاه جهادی امام رضا(ع)، کار خود را از سال ۱۳۹۳ آغاز کرد اما اولین ظهور جدی و ملموس این گروه، در جریان زلزله سال۱۳۹۶ سرپل ذهاب بود. حضور موثر و سازندۀ این جمعیت در جریان زلزله خانمان برانداز کرمانشاه باعث شد هنگامی که در نوروز سال ۱۳۹۸، سیل اکثر استان های کشور را فراگرفت، نیروهای قرارگاه جهادی امام رضا(ع) نیز جزو اولین نیروهایی باشند که چشم امید سیل زدگان استان های گلستان، لرستان، خوزستان و خراسان شمالی را به خود معطوف کنند.

مبارزه با فقر و محرومیت زدایی با تکیه بر حفظ کرامت انسانی در راستای توسعه عدالت اجتماعی، ترویج حرکت های جهادی در راستای خدمت رسانی به اقشار آسیب پذیر و محرومین، بسط و تعمیم گفتمان و فرهنگ مدیریت جهادی، حضور در بحران ها و حوادث در راستای کمک رسانی به اقشار آسیب پذیر، تربیت علمی و عملی جوانان مومن و متدین با حفظ روحیه جهادی در راستای آشنایی با درد محرومین، فعالیت در حوزه زیر ساخت های بنیادی فرهنگی جامعه نظیر خانواده، حجاب، اوقات فراغت و… تنها بخشی از رسالتی است که قرارگاه جهادی خاتم الانبیا به دوش خود می بیند.

این ها فقط گوشه ای از اقدامات گروه هایی است که با وقوع یک حادثه، کمر همت بسته و از حرف ها و حدیث های سیاسی و خاله زنکی دور می مانند. گروه های جهادی پیش از آنکه کسی بفهمد در مناطق آسیب دیده حضور پیدا می کنند و گاهی تا مدت ها در دل خطر، در دل پر التهاب ترین روزهای حادثه، آرام بخش قلب های مردمی می شوند که در سوگ از دست دادن خانه و زندگی و حتی عزیزانشان نشسته اند.

البته باید گفت گاهی اوقات گروه های نظامی و امدادی نیز مانند گروه های جهادی عمل می کنند، مانند سرهنگی که خم شد، تا سیل زدگان سالخورده پا روی کمرش نهاده و سوار کامیون شوند، مانند نانوایی که به خاطر امداد رسانی به سیل زدگان به قدری کارکرد که از فرط خستگی و خواب آلودگی، چهار انگشت خود را به وسیله ماشین تقطیع خمیر از دست داد.

  • نویسنده : محمدحسین حسین نیا