در صنعت موسیقی امروز ایران، خواننده های جوان از جایگاه ویژه ای برخوردار شده اند اما این جایگاه و مقام انحصاراٌ از سر استعدادیابی و بها به نسل تازه ی موسیقی نیست! بدون پرده و صریح باید گفت که تهیه کنندگان ما به جای ستاره سازی، صنعت ستاره سوزی را پیش گرفته اند بدین ترتیب که به جای کشف و پرورش آن استعداد پس از مرحله ی کشف به دنبال پرورش آن استعداد نیستند و با المان های خاص تبلیغاتی آن جوان را به عرصه ی بسیار بزرگ معرفی می نمایند و یک جوان می ماند و عقبه ای که پشت هیچستان است!

نتیجه ی این امر موسیقی مصرفی است که این روزها مشاهده می کنید که پس از مدتی(حدوداٌ دو تا سه سال) خواننده از عرش به فرش می رسد. این کم فروغ شدن ها نتیجه ی همان پرورش نیافتن است! اما چه راهکارهایی هست؟ خواننده قطعاٌ باید در کلاس های تئوری موسیقی، آموزش صدا سازی و سلفژ و… شرکت کند و حتی المقدور به آشنایی با یک ساز آگاهی و اشراف داشته باشد. به همراه یک خواننده همیشه باید یک مربی صدا و ناظر ضبط استودیویی باشد و یک مدیر هنری ناظر بر تولید آثارش باشد و البته خیلی چیزهای دیگر که یک امر کاملاٌ بدیهی برای یک پروژه ی بزرگ موسیقی است. تمام این مراحلی که به آن ها  اشاره شد شامل هزینه می شود. هزینه های ابتدایی که ریشه ای هستند قطع به یقین هزینه های پایینی نیستند و بالطبع شخصی که کوچکترین بهره از هنر را ندارد و فقط برای بیزنس به این مقوله ورود پیدا کرده است تمایل دارد که زودتر به نتیجه برسد! و نتیجه برای او چیزی پول نیست. حال ممکن است این تفکر از دیدگاه شما عبور کند که نگارنده مخالف مسائل مادی است! باید بدانید که خیر این چنین نیست. به اعتقاد نگارنده مسیر باید به درستی و با علم و آگاهی پیش برود که پایه های آن مستحکم باشد و بعد به کسب در آمد برسد! اینگونه اگر باشد عمر خواننده خیلی بیشتر از دو سه سال است. به هر حال شما می توانید نگاهی به مارکت موسیقی ایران طی ده سال گذشته تا کنون داشته باشید و کاملاٌ متوجه خواهید شد که چه کسانی آمده اند و رفته اند. این آمدن هایی که در پس آن کلی انرژی و انگیزه بوده و در زمان کوتاهی از اوج افتاده و بی فروغ شده اند. تهیه کننده ها باعث و بانی اصلی این قضیه هستند چون آگاهی کاملی از بستر سازی و پایه گذاری ندارند و احساس می کنند که همه چیز با تجربه ی حاصل از بیزنس قبلی(بخوانید فعلی! چون به موزیک ارجح می دانندش) جلو می رود و در این مجال آبرویی فرهنگی برای خود می خرند تا روابط بیشتری پیدا کنند جهت توسعه ی بیزنس اصلی! این ها همان آدم هایی هستند که به همه می گویند موسیقی پولی ندارد! می آیند و مدتی حضور دارند تا از موسیقی اعتبار مالی و معنوی کسب کنند و می روند چون عشق و علاقه ای به هنر و موسیقی ندارند! و فقط این وسط تهیه کننده های اصلی و واقعی اهل هنر و خواننده ها و موزیسین های مستعدی را بیکار و بی انگیزه می کنند! باری باید برای این مسئله تمهیدی اندیشه شود که هر کسی به این اریکه ی فرهنگی دسترسی پیدا نکند. اما کجاست کسی که برای این مقوله ی فرهنگی ارزشی در حد و شان آن قائل شود؟!

  • نویسنده : سید محسن معراجی