“Shanghai cooperation Organization” یا به اختصار “sco” یک نهاد منطقه ای برای همکاریهای چند جانبه در حوزه های سیاسی و امنیتی است که سابقه آن به دهه ۹۰ قرن بیستم میلادی باز میگردد و ازمیان رقابت قدرتهای بزرگ بر سر منطقه ژئوپلتیک آسیای مرکزی پدیدار شد.
زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در یک تحول بنیادین در سال ۱۹۹۱ میلادی از هم فرو پاشید و جمهوری های جدید با مرزهای بجامانده از اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفتند، آسیای میانه و مرزهای پیرامونی آن با تهدیدات جدی در خصوص مسائلی همچون تروریسم،قاچاق مواد مخدر،درگیری های داخلی و اختلافات مرزی روبرو بودند. از همین روی با محوریت روسیه و چین گروهی با نام گروه “شانگهای ۵ ” در آوریل سال ۱۹۹۶ با عضویت چین روسیه قزاقزستان تاجیکستان و قرقیزستان تشکیل شد.
در ادامه نیز در سال ۲۰۰۱ با پیشنهاد رئیس جمهور چین نام سازمان “شانگهای ۵ ” به سازمان همکاری های شانگهای تغییر کرد و ازبکستان نیز به جمع این کشورها اضافه شد.
دو کشور هند و پاکستان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ به عضویت این سازمان پذیرفته شدند. و تایید عضویت ایران روز جمعه ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ در بیست و یکمین نشست سران سازمان همکاری شانگهای بعنوان اولین سازمان بین المللی بعد از انقلاب اسلامی ظرفیتهای جدیدی را به خصوص در حوزه همکاریهای امنیتی و بین المللی در اختیار ایران قرار میدهد. و کشورهای بلاروس و مغولستان و افغانستان بعنوان اعضای ناظر این سازمان حضور دارند.
اعضاء این سازمان در حدود یک سوم خشکی های روی سطح زمین را در اختیار دارند و نزدیک به ۴۲ درصد جمعیت دنیا ساکن کشورهای این سازمان هستند.
در حوزه اقتصادی اعضاء این سازمان نزدیک به ۲۵درصد تولید ناخالص ملی دنیا را در اختیار دارد و با گذشت زمان به احتمال زیاد از پنج قدرت اول اقتصادی دنیا دو کشور عضو این سازمان خواهند بود، از بین قدرت های اتمی چهار قدرت اتمی دنیا یعنی روسیه ، چین ، هند و پاکستان عضو این پیمان هستند. همچنین چین و روسیه ، به عنوان دو عضو از پنج عضو دائم شورای امنیت نیز از ستون های اصلی این پیمان هستند.
ایران تقریبا از سال ۲۰۰۵ میلادی به دنبال عضویت دائم در پیمان شانگهای بوده است. نکته مهم در مورد عضویت ایران در پیمان شانگهای بازشدن مسیر جدید همکاریهای امنیتی در قالب یک پیمان امنیت جمعی است. ایران پیش از این نیز درخواست عضویت در شورای همکاری خلیج فارس را داده بود که به دلیل مخالفت کشورهای عربی مورد قبول واقع نشد. در کنار این ایران دارای ظرفیت های بالایی است که می تواند در یک همکاری گسترده با کشورهای عضو پیمان شانگهای مورد استفاده قرار گیرد. ایران عملا در مسیر کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق قرار دارد.
در طول سالهای گذشته بسیاری از کشورها تلاش کرده بودند به نوعی جایگزین ایران در منطقه غرب آسیا شوند، اما همچنان ایران مهمترین کریدور برای عبور از این منطقه به آسیا محسوب میشود. این به غیر از ظرفیت های مهم ایران در حوزه انرژی محسوب میشود. ایران برطبق آمارهای موجود بیشترین ذخایر نفت و گاز جهان را برروی هم دارد که به شدت مورد نیاز چین و هند به عنوان دو عضو مهم شانگهای است. (ایران ۱۴ درصد ذخایر نفتی و ۳۵ درصد ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد.)
ایران همچنین پیمانهای راهبردی با چین ، هندوستان و فدراسیون روسیه دارد. این روابط راهبردی می تواند در کنار همکاریهای امنیتی پیمان شانگهای به عنوان مکمل ویژه برای سیاست نگاه به شرق ایران باشد.
سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک سازمان نوپا توانسته در سطح منطقه ای اوراسیا نقش فعالی داشته باشد و توجه بسیاری از کشورها را به خود جلب کند و وجود کشورهای چین و روسیه به عنوان کشورهای موسس سازمان و اعضای شورای امنیت باعث اهمیت این سازمان در سطح بین المللی شده است و نفوذ چین و روسیه را در منطقه آسیای مرکزی دو چندان کرده است و موجب تعامل مشترک این دو کشور درحل بسیاری از مسائل منطقه شده است و این همکاری برای کشورهای غربی از جمله آمریکا خوشایند نیست چون نفوذ این دو کشور را در منطقه بیشتر می کند. پذیرش ایران و هند و پاکستان به عنوان عضو ناظر در سال ۲۰۰۵ میلادی و رد درخواست عضویت آمریکا برای پیوستن به این پیمان، نگرانی آمریکا مبنی بر به خطر افتادن منافع و اهدافش در منطقه را بیشتر کرده است.
سازمان همکاری شانگهای با پتانسیل و ظرفیت اقتصادی که دارد می تواند در مسائل و رویدادهای منطقه ای و جهانی که در پیش رو دارد نقش به سزایی ایفا کند ” خصوصا در مسائل امنیتی منطقه ای” این سازمان با حرکتی سریع از نظراقتصادی به ویژه در زمینه حمل و نقل ، زمینه را برای توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی مردم کشورهای عضو فراهم می کند. و با ایجاد رزمایش های نظامی با کشورهای عضو که برای آمادگی نیروهای نظامی برای ایجاد ثبات و صلح در منطقه می باشد این نوید را میدهد که وجود دخالت های بیگانه برای نا امن کردن منطقه به بهانه های مختلف کم شود و با سه عامل افراط گرایی، جدایی طلبی و تروریسم مقابله کند و نیز زمینه را برای پیشبرد اهداف اقتصادی فراهم کند و شاید بتوان این تصور را داشت که این سازمان در آینده بصورت یک اتحادیه همانند اتحادیه اروپا و آفریقا در قاره آسیا فعالیت کند و شرایطی نظیر فرهنگ، تاریخ و رابطه اقتصادی مشترک بتواند زمینه آن را فراهم کند و وجود چنین اتحادیه ای را در قاره آسیا نزدیکتر کند.