یک پژوهشگر فرهنگی با بیان اینکه هماهنگی بین نهادهای مختلف جامعه بسیار کم است، گفت: در شهرداری تهران جای مهندسی فرهنگی به شدت خالی است و وزارت آموزش و پرورش باید بسیار برنامه ریزی شده و تخصصی روی مسائل فرهنگی کار کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری ایلتنا، مهندسی فرهنگی به عنوان یکی از دغدغه‌های اساسی، از پایه‌های سازنده جوامع انسانی محسوب می‌شود که در چارچوب صحیح می‌تواند بشریت را به طور عام و جامعه ایرانی را به طور اخص (بر مبنای اسلام) به سوی سعادت و رستگاری رهنمون کند در همين رابطه گفتگويى داشتيم با سركار خانم دكتر فهيمى كارشناس مسائل فرهنگى.

در تمام جوامع یکسری اصول ثابت بر اساس اعتقاداتشان وجود دارد که زیر بنای آن جوامع محسوب می‌شوند؛ کشور ما نیز به عنوان جزیی از جامعه جهانی برای خود دارای معیارها و اصولی است که برخاسته از مبنای دینی و اعتقادی ماست و اغلب بر پایه‌های منابع فقه اسلام و بعضاً عرف بنیان نهاده شده است؛ با چنین دیدگاهی می‌توان با رعایت سایر شرایط و اصول به توسعه‌ای همه جانبه دست یافت.

مهندسی فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش‌های محلی و ملی باید بتواند از طریق برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد، تا از این طریق ایده‌ها، افکار، آداب و رسوم ملی-بومی جامعه خود را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه‌های ملی و  بومی در عصر حاضر در هر دو سطح ملی و بین‌المللی اشاعه دهد.

به گفته‌ی مقام معظم رهبری: کار فرهنگی آن چیزی نیست که لباس فرهنگی دارد، لباس فرهنگی یعنی نوشته و کاغذ و قلم و امثال اینها، این فرهنگ نامیده می‌شود اما کار فرهنگی نیست کار فرهنگی یعنی روح فرهنگی در آن باشد، یک حرکت فرهنگی باشد، رشد بدهد و فعل و انفعال را در ذهن و مغز و جان و عواطف انسان به وجود آورد؛رشد اندیشه‌ها و ارزش‌ها هر یک از عناصر سازنده‌ی فرهنگ ملت ما به شمار می‌روند؛ یکی از مهمترین عناصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است‌ فرهنگ معرف گوهر آدمی است و خود ترکیبی از دو  بعد متعالی انسان یعنی عاطفه و تعقل می‌باشد.

با توجه به اهمیت و ضرورت مهندسی فرهنگی و تاثیر آن، پای صحبت‌های «افسانه فهیمی»  پژوهشگر فرهنگی نشستیم؛ در ادامه مشروح این گفتگو تقدیم مخاطبان ارجمند ایلتنا می‌شود:

ایلتنا: به عنوان سوال نخست؛ با توجه به اینکه حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران مجموعه بسیار بزرگی است و همگان از اهمیت و جایگاه آن مطلع هستند، نظر  شما در خصوص عملکرد شهرداری تهران در شرایط کنونی در این حوزه‌ چیست؟

ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم؛ برخی از اقداماتی که در شهرداری تهران انجام می‌شود از جمله عوض کردن نام خیابان‌ها یا گذاشتن تابلوهایی که پند و موعظه روی آن نوشته شده است در واقع از دم ماهی شروع کردن است؛ جوان امروز به دنبال عقل‌گرایی است و چند تابلو نمی‌تواند توجیه علمی به وجود بیاورد؛ با وجود اینکه مقام معظم رهبری در دهه هشتاد در موضوع مهندسی فرهنگی تاکید داشتند، در شهرداری تهران جای مهندسی فرهنگی به شدت خالی است.

ایلتنا: پیرو رهنمودهای مقام معظم رهبری در چند سال اخیر درباره ضرورت مهندسی فرهنگی، در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، معنا و مفهوم مهندسی فرهنگی را تبیین کنید در این زمینه چه ابعاد و مؤلفه‌هایی باید در نظر گرفته شود؟

مهندسی فرهنگی همانند هوا می‌ماند، همه جا باید استنشاق شود؛ به طور تخصصی حضرت آقا می‌فرماید: مهندسی فرهنگ نه به این مقوله است که فرهنگ را زیر ذره بین بگیرید و فکر کنیم که هر  طور دوست داریم دستی در آن ببریم و نه ولنگاری فرهنگی داشته باشیم و حرکت کردن در مرز این دو،  بسیار نیاز به تخصص دارد.

وقتی در شهر قدم می‌گذاریم از نوزاد تا کودکان و نوجوانان، میان سالان و افراد سالخورده را می‌بینیم که همگی باهم اجتماعی را تشکیل داده‌اند، پس مخاطبین ما طیف وسیعی از انسان‌ها هستند؛ بنابراین شهرداری برای بیان هر بحث باید تاریخ و جغرافیای افراد در دهه‌های مختلف را در نظر بگیرد؛ افراد در دهه‌های مختلف و جوامع مختلف نیازهای گوناگون دارد؛ مهندسی فرهنگی به این معنی است که بتوان برنامه جامعی برای تمامی طیف‌های جامعه مهندسی کرد.

ما انقلاب سال ۵۷ را داشتیم بنابراین می‌توانیم راه درست را ادامه دهیم اما نیاز به مهندسی تخصصی فرهنگ داریم؛ جامعه فضایی است که فرزندان ما همانند دانه‌‌ی گیاه در آن در حال رشد هستند بنابراین فضا برای رشد دانه باید محیا باشد، برای جامعه پزشک عمومی نباشیم پزشک متخصص باشیم؛ قدم اول برای داشتن یک جامعه ی دینی و سالم این است که با خودمان صادق باشیم و فرم جامعه‌ی اسلامی ساده زیستی، عدالت و زندگی بر اساس سیره ی پیامبران و معصومین است.

ایلتنا: به نظر شما آیا اقدامات کافی در زمینه فرهنگ سازی سبک زندگی اسلامی و آموزش مفاهیم دینی صورت گرفته است؟

متاسفانه در دورانی هستیم که خیلی‌ها دهانشان با “عقل گرایی” گفتن شیرین می‌شود؛ غافل از اینکه اِلمان‌های دیگر را مدنظر داشته باشیم؛ اسم جامعه ما، جامعه ی دینی است؛ دین اسلام به عنوان دین اکمل معرفی شده است اما اگر آن را حفظ نکنیم و از تمام پتانسیل‌های موجود در دین اسلام بهره نبریم به سرعت به مسیری می‌رویم که برای هیچکس خوشایند نخواهد بود؛  پس استفاده به جا از پتانسیل‌های دینی ضرورت دارد و  باید در همه جوانب به آن توجه گردد؛ دینداری شب امتحانی نیست باید سالها روی آنها کار شود نه فقط اینکه در ماه‌های محرم و رمضان آدم های خوبی باشیم جامعه‌ای که مادیات در آن حرف اول را می‌زند باید خیلی بیشتر بر روی  دینداری کار کند.

در سالهای اخیر برخی از جوانان از امر آموزش مفاهیم دینی غافل هستند و توجه بیشتری به باورهای غربی و رسم و رسومشان نشان می‌دهند؛ کریسمس و میلاد مسیح را به بهترین نحو ممکن جشن می‌گیرند اما به جشن‌ها و مراسمات دین اسلام کاملا بی توجه هستند؛ جملات فلاسفه و بزرگان غرب را تحسین می‌کنند ولی جملات زیبای قرآن و بزرگان دین را حتی مطالعه هم نمی‌کنند؛ کتاب انجیل را در کتاب‌خانه‌هایشان نگهداری می‌کنند در صورتی که مردم اروپا تنها ۴۷ درصد خود را معتقد به دین مسیح می‌دانند و فقط ۱۷ درصد از آنها کتاب مقدس را در خانه‌ی خود دارند.

برخی از جوانان ما غربی‌ها را برای خود بت ساخته‌اند و دچار دوگانگی شده‌اند زیرا بین جامعه‌ی سنتی و مدرنیته گمراه شده‌اند و این نتیجه‌ی آموزه‌های اشتباه و بعضاً نتیجه کم کاری مسئولین و نظام آموزشی است.

ایلتنا: چه عواملی باعث دین گریزی و گرایش برخی از جوانان به فرهنگ غرب شده است؟

متاسفانه بحث اعتماد را در جذب جوانان نادیده گرفته‌ایم؛ آنقدر مطالعه‎ی ما کم شده است که همگی  پُر از «نمی‌‌دانم» هستیم؛ چرا وقتی مادری به فرزندش می‌گوید: دخترم وقتی من نیستم در را برای کسی باز نکن و او تماماً به حرف مادرش عمل می‌کند زیرا فرزند به مادر اعتماد دارد؛  جلب اعتماد افراد جامعه اصلی‌ترین کار ممکن است که در نتیجه می‌توان تبعیت آنان را گرفت.

ما در عصر “دو دوتا چهار تا” هستیم؛ شما زمانی برای بار دوم به پزشک مراجعه می‌کنید که علائم بهبودی را در خود دیده باشید؛ پس از آن اگر  دکتر شما هر دارویی تجویز کند شما بر اساس اعتماد مصرف می‌کنید؛ وقتی خلاهای روحی جوانان را نهادهای متولی آن پاسخ نمی‌دهند، در جای دیگر به دنبال جواب خود می‌گردند؛ ما از معنای واقعی کلمه “اعتماد”  که چقدر می تواند فردی را دنبال ما بکشد غافل هستیم.

ایلتنا: به عنوان سوال پایانی؛ در جهت سرمایه‌گذاری فرهنگی چه اقداماتی لازم است صورت گیرد و چه اشکالی بر سرمایه‌گذاری فرهنگی ما وارد است؟

فرض کنید مادری را که غذای سالمی برای فرزندش طبخ می‌کند، این غذا از نظر طعم و سلامت هیچ ایرادی بر آن وارد نیست اما فرزندش آن غذا را نمی‌خورد، چرا؟ زیرا آن غذا جذابیت ندارد، علی‌رغم اینکه غذایی سالم است جذابیت ندارد کاری که بعضی نهاد ها با جوانان ما انجام می دهند شبیه به همین مثال است.

متاسفانه هماهنگی بین نهادهای مختلف جامعه بسیار کم است و بحث مهندسی فرهنگی خیلی جدی نگرفته شده ‎‌است؛ وزارت آموزش و پرورش باید بسیار برنامه ریزی شده و تخصصی روی مسائل فرهنگی کار کرد.

انتهای پیام/